یکشنبه، 20 دى، 1383
... و غیره
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام فرزندم. یکشنبه 20 دی 1383
مشق شب : ( حضرت ) خواجه :
دوش سودای رخ ( ؟ ) گفتم ( ز ) سر بیرون کنم .
گفت : کو ( آیینه ) تا تدبیر این ": … ت ( ب ) نعمت (ر) ب ( ک ) بمجنون " کنم .
( هیئت برتر ) رخ ( م ) :
بنام خداوند( جان و خرد ) ک(ز ین)برتر اندیشه برنگذرد.
در حالیکه جان خرد و اندیشه هم رهبرد با خرد نیاز به : بسی رنج در این سال سی دارد برای ( زنده ) کردن جان خرد و اندیشه ی روح عقل وفکر عرب ؟ واین سه: پارسی ؟ یا : عجم ؟
: ( تنظیم ) ش که : پیش چشمه مثل : ( ترتیل ) .
بگو گر حرف نبی بگو شم شم علی
بسر سرای راهبری بسر درای کاربری
¤ نوشته شده در ساعت 12:38 توسط مریم یزدیسلام فرزندم. یکشنبه 20 دی 1383
مشق شب : ( حضرت ) خواجه :
دوش سودای رخ ( ؟ ) گفتم ( ز ) سر بیرون کنم .
گفت : کو ( آیینه ) تا تدبیر این ": … ت ( ب ) نعمت (ر) ب ( ک ) بمجنون " کنم .
( هیئت برتر ) رخ ( م ) :
بنام خداوند( جان و خرد ) ک(ز ین)برتر اندیشه برنگذرد.
در حالیکه جان خرد و اندیشه هم رهبرد با خرد نیاز به : بسی رنج در این سال سی دارد برای ( زنده ) کردن جان خرد و اندیشه ی روح عقل وفکر عرب ؟ واین سه: پارسی ؟ یا : عجم ؟
: ( تنظیم ) ش که : پیش چشمه مثل : ( ترتیل ) .
بگو گر حرف نبی بگو شم شم علی
بسر سرای راهبری بسر درای کاربری
والسلام ... پدر.
شنبه، 19 دى، 1383
سلام دخترم .
داستان برای قضیه ، منجلمه ( گرفتن و قرضش ) .
بانی خیری را یادت میاد ؟ که نوشته ای انداخته بود تو خونه ؟ برای تشکیل هیئت ؟ کجا ؟ تو محل ؟ فاز 4 ( سپاه ) ؟ که در آن هم یکی خونه ی ما ؟ که بره تو خانه ی بانی ؟
فارق و فارغم از شهر و : ( مسکن ، حمل و نقل و کار ) شهرکم ، صد تومن دادم به داداش محسن که نوشته را ببره به ( نشانی ) فرستنده ، یادته ؟ مزدش ؟
همان نوشته را که در آن آمده بود :
بسمه تعالی
هل من ... .
زیرشم :
بسم الله
ه ... ، از مسجد ( ش ) چه خبر ؟
خدانگهدارت ، پدر، شنبه 19 دی 1383
¤ نوشته شده در ساعت 13:1 توسط مریم یزدیداستان برای قضیه ، منجلمه ( گرفتن و قرضش ) .
بانی خیری را یادت میاد ؟ که نوشته ای انداخته بود تو خونه ؟ برای تشکیل هیئت ؟ کجا ؟ تو محل ؟ فاز 4 ( سپاه ) ؟ که در آن هم یکی خونه ی ما ؟ که بره تو خانه ی بانی ؟
فارق و فارغم از شهر و : ( مسکن ، حمل و نقل و کار ) شهرکم ، صد تومن دادم به داداش محسن که نوشته را ببره به ( نشانی ) فرستنده ، یادته ؟ مزدش ؟
همان نوشته را که در آن آمده بود :
بسمه تعالی
هل من ... .
زیرشم :
بسم الله
ه ... ، از مسجد ( ش ) چه خبر ؟
خدانگهدارت ، پدر، شنبه 19 دی 1383
جمعه، 18 دى، 1383
راز بقا
س ( ل ا ) م
دخترم ، گرفتی ؟ بردی ؟ دادی ؟ ولو ( از ) خودش ( قرض ) ؟خدانگهدار .
چهارشنبه، 16 دى، 1383
به ( نام ) خدا
« به (... ( سم ) ) خدا »
سلام ( ... ) م .
فرزندم ، پیش از اینکه قضیه را هم بیار( یم ) ، یادت نره ( شهر ) که می ری ، پول نفت بابابزرگ ( خویی ) را بگیری ببری بدی ،نرخ آزادش را ، ولو قرضی .
: آخه ، وقتی یکی از ظرفهای نفتی را که آورده بود بلند می کردم تو بشکه خالی کنم ، و گفتم که ظرف دیگر را برای خاله ببر ، آخه چند وقته ظرف ظرف قرض وقوله می کنن ، یا گازوئیل می سوزانن ، به چشم نخورد که مادر پولی بده ، تو خونه که پرسیدم ، گفت : آهان می دیم ، اینو گفتم که اگه مثلا انتظار ندارن ، بسم الله ، انتظار نداریم .
تازه مگه کمه که یادما هستن ، اونم مثل پدر مادر ، اونوقت تاکی فقط تشکر ؟ کی مثل اونا پدر مادر شیم ؟
اما هم آوردن ، گوش کن آقاجان ، مثل بابا بزرگ سبقت هنوزم ممنون نیست ، پس تادیر نشده بیار (یم ) ، چی رو ؟ کجا ؟ مثلا در مابین ( حس و عقل ) یا حتی همان ( حامی وپیگیر ) را نزد باز ( حافظه ) ، که از یک طرف دلخواه واریز بشه و از طرف دیگر همانطور یادآوری ، چراکه پیشنهادمم اینکه حق تقدمم با : ( ائمه الحواس ) باشه ، خب دیگه چی ؟ پس فعلا خداحافظ .
¤ نوشته شده در ساعت 21:21 توسط مریم یزدیسلام ( ... ) م .
فرزندم ، پیش از اینکه قضیه را هم بیار( یم ) ، یادت نره ( شهر ) که می ری ، پول نفت بابابزرگ ( خویی ) را بگیری ببری بدی ،نرخ آزادش را ، ولو قرضی .
: آخه ، وقتی یکی از ظرفهای نفتی را که آورده بود بلند می کردم تو بشکه خالی کنم ، و گفتم که ظرف دیگر را برای خاله ببر ، آخه چند وقته ظرف ظرف قرض وقوله می کنن ، یا گازوئیل می سوزانن ، به چشم نخورد که مادر پولی بده ، تو خونه که پرسیدم ، گفت : آهان می دیم ، اینو گفتم که اگه مثلا انتظار ندارن ، بسم الله ، انتظار نداریم .
تازه مگه کمه که یادما هستن ، اونم مثل پدر مادر ، اونوقت تاکی فقط تشکر ؟ کی مثل اونا پدر مادر شیم ؟
اما هم آوردن ، گوش کن آقاجان ، مثل بابا بزرگ سبقت هنوزم ممنون نیست ، پس تادیر نشده بیار (یم ) ، چی رو ؟ کجا ؟ مثلا در مابین ( حس و عقل ) یا حتی همان ( حامی وپیگیر ) را نزد باز ( حافظه ) ، که از یک طرف دلخواه واریز بشه و از طرف دیگر همانطور یادآوری ، چراکه پیشنهادمم اینکه حق تقدمم با : ( ائمه الحواس ) باشه ، خب دیگه چی ؟ پس فعلا خداحافظ .